محمد ابراهیمی
« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون»
آنانی که در راه خدا کشته می شوند گمان نبرید مردگانند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.
سلام علیکم
خدایا، بارالها به من توفیق عطا فرما و توانائی تفکر و قدرت نوشتن را ده که بتوانم چند کلمه به عنوان وصیت بنویسم. از حقیر بهتر و آگاهترید اما از آنجا که قرآن مجید می فرماید:
و ذکر فان الذکری تنفع المومنین. آری تذکر دهید به درستی که آن برای مومن سودآور شد.
پس بر حسب وظیفه شرعی و الهی در خود می بینم که این وصیت ناقابل را بنگارم (ان شاءالله)
حمد و سپاس مخصوص معبود و معشوقی است که این جهان با عظمت را آفرید و از اسرار نهایی این جهان اطلاع دارد و از هر سیر و اندیشه ای آگاه است و او از درد دل انسان ها آگاه است.
سپاس مخصوص خدا بر آن عزیزان عارف و سالک راهش،آن عاشقان لقاءالله و آن کبوتران حرم حسینی آن سلحشوران پیکار جوان شیران روز و عابدان شب آن مجاهدان و فداکاران جان بر کف که با ایثار و از خودگذشتگی بی نظیر خود وقایع صدر اسلام و صحنه عظیم کربلا را زنده کردند.
حمد و ثنا از برای معبود و معشوقی است که بندگان خود را مورد امتحان سختی قرار داد خوشا به احوال شهیدان که از این امتحان خداوند پیروز بیرون آمدند و از همه پیش گرفتند و خود را به معشوقشان رساندند.
سپاس خدای را که به قدرت تشخیص صراط مستقیم را از راه ضلالت و گمراهی عطا فرمود و به من فهماند که در این راه جز سعادت و رسیدن به قریب چیز دیگر نیست و این بالاترین افتخار و سربلندی است که شامل حال من شده است ولی ای خدای کریم همین قدر می دانم که هرکس تو را شناخت عاشقت شد و هرکس عاشق شد دست از همه چیز شسته و به سوی تو می شتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و می کنم. خدایا، پروردگارا عشق به تو چنان در وجودم شعله ور است که اگر پیکرم را صد پاره کنند و یا صد بار مرا بکشند و دوباره زنده کنند و همچنین آگر پاره پاره تنم را به آتش بسوزانند اگر خاکسترم را در دریا بریزند از دل امواج خروشان ظلمت دریا صدایم را خواهید شنید که می گویم:
دوستان عزیز و خویشاوندان :
شرمنده ام و زبانم الکن است از این که بخواهم شما را تذکر دهم به حمدالله با وجود چنین امت بیداردل و هوشیار دیگر در خود نمی بینم که موعظه کنم اما بر حسب وظیفه اجابت می کنم چند کلمه خدمت شما بنویسم.
در اول وصیتم می خواهم بگویم که اگر خداوند فوز عظیم شهادت را نصیب من کرد و شهادت در راه خدا شامل حال من شد اگر خواستید مراسمی بعد از شهادت من برگزار کنید ساده تر ترتیب دهید. وصیت دیگری که از شما خانواده محترم دارم این است که مقدار پولی که دارم اگر به آن خمسی تعلق می گیرد.
آن را به نماینده امام بدهید و بقیه را تحت نظرخواهی پدرم بگذارید. وصیت شرعی دیگری که دارم این است من از زمانی که به تکلیف رسیده ام یک ماه روزه (که مریض بوده ام) بگیرید و مدت یکسال به عنوان احتیاط نماز بخوانید و از روحانیون شهرمان می خواهم اگر مایلند نماز شب اول قبر برایم بخوانند. اما وصیت به عنوان تذکر پدر و مادر عزیز و مهربان و نورچشم امیدوارم که این فرزند کوچکتان را ببخشید. اگرچه من به وظیفه فرزندی خود هرگز عمل نکردم ولی عاجزانه از شما می خواهم که مرا عفو نماید و در پیشگاه پروردگار از دست من راضی باشید. شما از آن موقعی که اذن جهاد به من دادید از فرزندتان دست کشیدید و تقدیم خداوند نمودید و حالا که این نعمت بزرگ نصیب من شد خوشحال باشید. چرا که آرزوی دیرینه من شهادت در راه خدا بوده وهمین امر مرا به جبهه ها کشانیده، پدر و مادرم از شما می خواهم که طوری صبور و بردبار باشید که منافقین و دشمنان دیدن غم را در چهره ات به گور ببرند چرا که تو پدر و مادری هستی که فرزندت را پیشگاه پروردگار قابل اشک ریختن نیستم دوست ندارم حجله عزا برپا کنید بلکه چراغانی کنید و من از همان اولی که امام فرمود جبهه تکلیف شرعی است با خود عهد بستم که آنقدر به جبهه می روم که یا شهید بشوم یا کربلا را زیارت کنم و کمال آرزوی من شهادت بود. پدر و مادرم در ضمن فرزندی خوب برای شما نبودم مرا ببخشید.
اما چند کلامی با برادر و خواهرانم. برادر بزرگوارم و خواهران مهربانم من نمی دانم چگونه از شما تشکر و قدردانی کنم شما از این که می دانید برادرتان این توفیق را پیدا کرده بسیار خوشحال باشید چون شب اول شهادتم برایم از شب دامادیم گرانقدرتر و بهترین راه برای رفتن در محضر خداوند مرگ با سعادت یعنی شهادت است. از شما برادرم می خواهم که همچون حسین درس شهادت و مکتب شهادت را بیاموزید و تقوی را پیشه خود کنید و از شما خواهرانم می خواهم که آئین قلب امام زمان و نائبش راضی و خوشنود شود و از شما می خواهم که امام را تنها نگذارید و در ضمن برادر و خواهرانم تقوی را پیشه خود کنید.
وچند کلامی با مردم شهید پرور
ای مردم شکرگذار خدا باشید که در مقطعی از زمان زندگی می کنید که حکومت اسلامی شکل گرفته و با تمامی کفر در ستیز و مبارزه است باید شکرگذار خدا بود به خاطر نعمت های فروانش خصوصاً نعمت بزرگ رهبری و ولایت، شکر خدای متعال را که بار دیگر سعادت نصیبم نمود تا بنده ای هل من ناصر ینصرنی سرور شهیدان امام حسین و امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی لبیک گویم و با کمک دیگر مومنان به یاری اسلام بشتابیم. در این زمانی که امام امت به تمام مسلمین و مستضعفان اعلام خطر می کند که اسلام در خطر است چه نشسته اید مگر شما در روز عاشورا و تاسوعا نمی گویید ای حسین کاش در آن روز ما بودیم. حال وقتش است شکر خدای منان را که بر ما منت نهاد و پیامبری همچون محمد (ص) و ائمه ای چون علی(ع) و یازده فرزندش و رهبری کفر ستیز چون امام روح خدا و حامی تمام مستضعفان را برای هدایتمان فرستاد.
امروز تمامی دشمنان خصوصاً امپریالیسم و کمونیسم جهانی و دست بوسان آنها در داخل برای نابودی اسلام عزیز کمر بسته اند. باید هوشیار بود و با وحدت کلمه و پشتیبانی از ولایت و رهبری و روحانیت متعهد و مسئول تمامی توطئه ها را خنثی کنید.
چند کلامی با مسئولین:
ای مسئولین شهری شما اگر وظیفه خود عمل کنید ارزش کار شما کمتر از کار شهیدان نیست ولی اگر به وظیفه تان عمل نکنید که همان رسیدگی به مردم مستضعف است خون شهیدان را پایمال نموده اید ای مسئولین شهری زیادتر به فکر مردم باشید مردم واقعا استوارند شما آنها را به عملی وا ندارید که مخالفتی خدای نکرده انجام دهند که ان شاءالله این طور نیست و به وضع مردم ان شاءالله رسیدگی خواهید کرد.
چند وصیتی به هم کلاسی هایم:
ای دانش آموزان متعهد و ای مربیان با ایمان شما وظیفه بسیار گرانی بر دوش دارید نکند خطا نمائید. ای دانش آموزان شما عده ای هستید که از میان شما دلیری، صفری، قاسمی به پا خواست شما باید در این سنگر دفاع نماید و اجازه به عده ای که ان شاءالله در این جامعه پاک نیستند ندهید تا خون این عزیزان را پایمال کنند و خود فقط در سنگر مدرسه یک بال که علم است پرورش دهید و مربیان عزیز این آینده سازان کشورند آنها را به ایمان و تقوی آشنایی دهید و در پایان توصیه من به مادرانی هست که جلوگیری می کنند از آمدن فرزندانتان هم تحویل نگیرد چون چیزی که به خدا داده شده دیگر پس نمی گیرند و ای جوانان وای بر شما اگر در این موقعیت در رختخواب بیماری بمیرید که این ننگ است بر شما، در آخر از شما متشکرم که تشیع جنازه نمودید و از پدر و مادرم و همشهریانم و همسایگان و همه دوستان حلالیت می طلبم و از پدر می خواهم برای من حلالیت بطلبد. خداحافظ
خدایا عمر امام را طولانی بگردان.
خدمت پدر و مادرم
سلام علیکم
خدمت پدر و مادرم سلام عرض می کنم و ان شاءالله حالتان خوب باشد ناراحت نباشید چون خدا روزی می آفریند و روزی از ما می گیرد فقط از شما صبر و بردباری می خواهم و نیز پدر جان سعی کن که آرامش را هنگام دفن و مجلس عزاداری رعایت نمایند و نیز جنسی به عنوان خانواده شهید از بنیاد دریافت نکنید هرچند می دانم که دریافت نمی کنید. تعداد گوسفندی را هم که دارم خود هرجور که می دانی مصرف نمائید. خدا به شما صبر دهد. پدرجان و مادرم و پدر بزرگ اگر بی احترامی از ما دیدید حتما ببخشید. مقدار نماز هم به عنوان احتیاط است اگر مشکل باشد می توانید نخوانید
والسلام
۱۵/۱۰/۶۵