« زندگی نامه شهید سید مظاهر حسینی »

شهید سید مظاهر حسینی در سال ۱۳۴۰ در شهرستان مذهبی قم در یک خانواده ی متوسط به دنیا آمد و پس از طی دوره دبستان در دوره راهنمائی بود که مصادف شد با بهبوهه ی انقلاب و فریاد رسای الله اکبر مردم و سید مظاهر هم چون دیگر دانش آموزان با صدای الله اکبر در کوچه و خیابان های قم سینه کفر را می دریدند و سیاهی شب را می شکافت و قلب مزدوران شاه را می لرزاند . سید مظاهر از همان اوایل تظاهرات همگان با امت حزب الله در راهپیمائی ها و تشییع جنازه ها شرکت داشت تا لحظه ای که جمهوری اسلامی به رهبری امام امت خمینی کبیر رضوان الله به پیروزی رسید . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سید مظاهر برای خدمت به انقلاب به کمیته ها پیوست و امنیت و حفاظت شهر را به عهده گرفت و بعد از مدتی که ستاد های مقاومت تشکیل شد ، مسئولیت یکی از ستادها را به عهده گرفت .

شهید سید مظاهر چه در خانه و چه در محیط بیرون از اخلاق بسیار خوبی برخوردار بود و با همه مهربان و خوش برخورد و خوش رفتار بود و همیشه لبخند بر لب هایش نشسته بود و کوچک و بزرگ او او راضی و خشنود بودند . او در نماز جماعت شرکت فعّالی داشت وبرای تسلّی خاطر خانواده های شهدا در مجالس شهیدان شرکت می کرد و به بازماندگان شان روحیه می داد و هر موقع که صحبت از مرگ می شد ، می گفت گمان نکنید که مرگ و شهادت فقط در جبهه است عمر انسان اگر به اتمام برسد چه در کاخ های عظیم و چه در خانه گِلی خلاصه هر کجا باشد عمر وقتی تمام شد انسان به سوی خدا باز می گردد و بارها درباره ی شهادت می گفت اگر انسان عاشق خدا شد خدا نیز او را به سوی خود می خواند .

شهید سید مظاهر حسینی در سال ۱۳۶۰ به ندای هل من ناصر نائب امام زمان لبیک گفت و در گروه مردمی یا بسیجی راهی جبهه حق علیه باطل گردید او یک رزمنده و یک جنگجوی لایق و مومن و متعهد و پر تلاش و تجسّم ایثار و گذشت بود و با جلسات دینی و مذهبی آشنا و عاشق بود او با ایمان کامل دلاورانه با دشمن بعثی جنگید و چندین بار از سوی دشمن زخمی شد اما هنوز لحظه شیرین شهادت نرسیده بود .

پس از آمدن از جبهه به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد *** به اتفاق یارانش برای یک دوره آموزشی کوتاه تکاوری به جاده ی چالوس عزیمت کردند .

در تاریخ ۲۹ / ۳ / ۶۲ در حادثه دلخراش سیل چالوس با جمعی از مربیان سپاه و ارتش به درجه رفیع شهادت نائل گشت ، شهید مظاهر حسینی با دیگر یاران در حین شهادت با وضو و با لباس رزم با دلی پاک و اخلاصی خداپسندانه دعوت حق را لبیک گفت و شهد شیرین شهادت را نوشید . یادش گرامی و راهش پر رهرو باد و روحش با ارواح مطهر اجداد گرامیش محشور و امید است انشاء الله بتوانیم ادامه دهندگان راه این دلاوران شهید و این ایثارگران باشیم والسّلام .

به روح مطهر امام امت خمینی کبیر صلوات

به روح مطهر شهید سید مظاهر حسینی صلوات

برای صبر دل خانواده معظم شهید سید مظاهر حسینی صلوات

امید است که روح شهدا از ما راضی و خشنود گردند صلوات .

سید مظاهر حسینی در خانواده ای مذهبی در سال ۱۳۴۰ در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود و تحصیلات خویش را تا دیپلم گذراند و مشغول به خدمت در نیروی انتظامی شدند . مادر شهید می فرماید که سید مظاهر از همان اوایل کودکی فعالیت های زیادی قبل از انقلاب داشتند و بسیاری از اعلامیه ها را در مساجد و در کوچه و خیابان پخش می کردند . هیچ گاه از من هیچ انتظاری نداشتند و همیشه و در همه کارها ممنون من بودند و بچه ای زرنگ و چابک بود که هفته ای یک بار ۵۰ رزمنده را آموزش می دادند . ورزشکاری قوی و نیرومند بودند . آن روزی هم که شهید شدند آمدند خانه ساعت ۳ بود گفتم مادر چرا حالا آمدی گفت مأموریتی باید برویم چالوس ولی من به شما یک چیزی می گویم ناراحت نشوی شاید این سفر آخر من باشد و دیگر برنگردم و اگر شهید شدم دوست دارم برایم جشن بگیرید و خوشحال باشید و وقتی رفت در چالوس سیلی آمده بود و پادگان آموزشی ایشان غرق شده و بعد از ۳ روز جنازه اش را پیدا کردیم همیشه آرزوی شهادت داشت .