شهید مجید علی احمدی

شهادت: دی ماه ۱۳۶۵- عملیات کربلای ۴

تولد: ۱۳۴۵ در کرمان

رشته تحصیلی: علوم قضایی

وصیتنامه

 ای امت حزب‌الله به اخلاق اهمیت دهید، به تعلیم و تربیت احکام اهمیت دهید و اعتقادات را بررسی کنید؛ خلاصه سعی کنید مسلمان شناسنامه‌ای نباشید هر چند خود را در این صورت راضی نگهدارید اما ضرر کرده‌اید.

ای امت حزب‌الله به امام امت وفادار باشید مبادا شیطان‌های انسی و جنی شما را فریب دهد و دلسردتان کند. ثابت‌قدم باشید زیرا ان وعدالله الحق … و فتح قریب امام به همین سادگی حاصل نمی‌شود، تلاش معنوی می‌خواهد،‌ اتصالات معنوی می‌خواهد،‌ دعا می‌خواهد، ‌مقدمه می‌خواهد،‌ راز و نیاز می‌خواهد، ‌شب زنده‌داری می‌خواهد و اینها همه خلوص می‌خواهد که اگر این موارد را درک کردید پیروزید، اگر این موارد را رعایت کردیم پیروزیم در غیر این صورت باید وجودمان را تصفیه کنیم و اول آماده باشیم و بعد حرکت کنیم.

زندگینامه

او نمونه ای از فرزندان برومند ایرانی و البرزی است که قامتش را برای نهضت عاشورا داد تا چراغ این نهضت همچنان روشن و تابناک بماند. رزمنده ای که فقط هدفش خدا و نگاهش امنیت جهان اسلام و ایران بود.

شهید احمدی همچون دیگر شهدا جان خود را برای به دست آوردن پول و کسب مقام دنیایی هدیه نکرد، بلکه با خون خود حیات تازه ای به نهضت عاشورایی بخشید و روح و جسم و جان را در راه معبود و حریم آل الله داد تا جاودانه بماند.

مجید، جوان دست و دلبازی بود که در طول زندگی‌اش دست ایتام و مستمندان بسیاری را گرفت و عاقبت نهایت بخشندگی را در هدیه جان خود به حضرت دوست معنا کرد.

خاطره

به شهید علمدار که مداح هم بودند، علاقه خاصی داشت و خیلی اسم او را می‌برد. در بهشت زهرا و گلزار شهدای منطقه‌مان و جاهای دیگر هم با شهدا انس گرفته بود. همین شهدا عاقبت دستش را گرفتند و او را پیش خودشان بردند.

یک روز خیلی جدی به من گفت مادرجان، پسرت عاقبت فدایی راه عمه‌مان زینب(س) می‌شود. بعد گفت دیشب به حضرت زینب(س) گلایه کردم که خانم جان سه ماه است پاسپورتم توی جیبم است و پوتین‌ها در پایم، هنر این نیست که با لیاقت‌ها را ببرید. اعجاز شما این است که بی‌لیاقتی چون من را ببرید، دم دم‌های صبح خوابم برد و بی‌بی زینب را در عالم رؤیا دیدم که به من گفت: «بالاخره شما هم قبول شدید.»