نام  :على

نام خانوادگى  :ابن‌الدين‌حميدى

نام پدر :محمد

تاريخ‌تولد  :01/01/1343

ش.ش   :۹۸۶۷۲

محل‌صدورشناسنامه   :قم

 تاريخ شهادت  :۳۱/۰۲/۶۳

نوع حادثه  :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى

شرح حادثه  :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن

استان  :بنياد شهيد استان‌ قم

شهر :اداره‌ بنياد شهيد قم

وصيت‌نامه   :وصيت نامه شهيد على ابن‌الدين‌حميدى

كد شناسايى: ۱۰۱۴۱۳۵

««بسم رب الشهداء و الصديقين»»

««و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون »»

گمان مبريد آنانكه در راه خدا كشته مى‌شوند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزى مى‌خورند با سلام به پيشگاه امام زمان(عج) و نايب بر حقش امام خمينى و تمامى شهيدان راه حق و عدالت بالاخص  شهداى گردان جند الله .

شهادت ميدهم كه واحد بودن خدا و حق بودن رسول خدا و ۱۲ امام شيعه و قرآن و مكتب اسلام حق است. نبايد كسى در حال جنگ كه جبهه احتياج به نيرو دارد  فقط سر در لاك خويش  برد و نماز بخواند و بگويد كه من مسلمانم. بلكه وظيفه شرعى او جهاد دفاعى است  بالاخص  اكنون كه مرجع تقليدش حكم واجب داده كه به جبهه بروند.

 پس وظيفه ما هم اكنون اين است كه به جبهه بياييم تا نوكر ابرقدرت بيگانه را از وطن عزيزمان بيرون كنيم جبهه تنها محل جنگ نيست بلكه دانشگاهى الهى است كه هر كسى در آن به حد كمال برسد بعدا خدا شربت  شهادت را نصيبش خواهد كرد .

هنگامى كه من به سربازى آمدم هيچ كس مرا مجبور نكرد و حتى به دلخواه خودم به گردان جندالله  در مريوان آمدم .

و وصيت من به پدرو  مادر م اين است كه براى من گريه نكنيد . اگر مى‌خواهيد براى من گريه كنيد براى حسين و على‌اكبرهاى ايران گريه كنيد. شما نبايد از شهادت من ناراحت بشويد بلكه شما بايد خوشحال باشيد كه فرزندتان از آزمايش خدا روسفيد در آمده است .

خدايا  خداوندا نادان بودم كه گناه كردم دوست دارم در آن لحظه‌اى كه در راه تو جان ميدهم آنقدر زجر بكشم تا گناهانم پاك شود و رو سفيد بهر خداوند و دوستان روم خدايا آيا اين قسمت را نصيب من خواهى كرد .

پدر و مادر عزيزم مى‌دانم كه در زنده بودنم نتوانستم شما را حتى يك بار خوشحال كرده باشم اما باشد تا اين شهادت من در آخرت براى شما پدر و مادر عزيزم خوشحال كننده باشد انشاء الله و صحبتى كه با برادرانم دارم اين است برادران عزيزم اخلاق اسلامى را در منزلتان رعايت كنيد به فرزندان محبت كنيد و فرزندانتان را طورى تربيت كنيد كه آينده ساز اين مملكت باشند .

پدر جان : از شما مى‌خواهم كه به جماران بروى و از جاى من دست پر افتخار امام را ببوسى و اين پيام مرا هم به امام بگويى .

اى امام عزيز: حال كه من به آرزوى خودم رسيدم و خون ناقابل خودم را به پاى درخت اسلام ريختم براى من دعا كن و از خدا بخواه تا مرا از شهداى واقعى اين انقلاب قرار بدهد.

در ضمن از تمامى دوستانم كه به من محبت كرده‌اند بالاخص   (جواد بلنديان) تشكر ميكنم و هر كسى كه از من طلب كار است به او بپردازيد و هر كسى كه از من ناراضى است بگوييد تا مرا ببخشد .

و ديگر آنكه هر چه ابزار كار و چيزهاى ديگر در خانه دارم همه را بفروشيد و پول آنها را بدهيد تا برايم نماز و روزه بگيرند.

همگى شما را به خداى بزرگ مى‌سپارم به اميد پيروزى رزمندگان در جبهه‌هاى حق عليه باطل امام را دعا كنيد . ««خدا حافظ »»


««دوستدار همگى شما على ابن‌الدين‌حميدى  در تاريخ ۳۰/۹/۱۳۶۲»»