پس از کلی نذر و نیاز و پس از مرگ چندین فرزند که به علت بیماری فوت می شدند در سال ۱۳۳۸ خداوند پسری به خانواده شهریاری عطا کرد. در روستای امامزاده اسماعیل از توابع شهر مقدس قم در کانون خانواده ای معتقد و مذهبی تربیت یافت و با محبت اولیای خدا خو گرفت.
هوش و ذکاوت و کنجکاوی، از خصلت های بارز دوران کودکی او بود. در سال های کودکی با همین ویژگی ها پا به مدرسه گذاشت. او در محیط معنوی روستا کنار پدر زندگی آمیخته به تلاش و سرشار از صفا داشت؛ اما این دوران زود سپری شده و با وجود همه مشکلات برای ادامه تحصیل به شهر قم آمد.
در این دوران بود که پدرش را از دست داد.
او به دلیل فقر مادی نتوانست ادامه تحصیل دهد؛ ولی با روح بلند و مقاوم، مشکلات زندگی را با تلاش و کوشش از میان برداشت. در ایام انقلاب نیز، به عنوان جوانی پر شور و متعهد، در حماسه اسلامی مردم شرکت داشت. او فشارهای دوران طاغوت را دیده بود و به آزادی و عزت می اندیشید. ناصر با پخش اعلامیه های حضرت امام)ره( دستگیر شد و به زندان افتاد و مدتی بعد از کار اخراج گردید.
سربازی و خدمت زیر پرچم را در سال ۱۳۵۷ با فرمان امام)ره( مبنی بر فراز از پادگان ها نیمه کاره گذاشت و به خیل عظیم مردم در تظاهرات پیوست و تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در صحنه های مبارزه شرکت کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی مدتی مسئولیت اعزام نیروهای داوطلب به جبهه های نبرد را به عهده گرفت و نقش مهمی را در اعزام نیرو ایفا کرد. اما مدتی بعد روح بلندش او را به صف جوانمردان غیور پیوند داد و به پای خاکریزهای عزت
و شرف کشاند.
او در جبهه های نبرد با شهامت و شجاعت فرماندهی نیروهای سپاه اسلام را به عهده داشت.
ناصر در چند عملیات مهم از جمله فتح المبین و بیت المقدس به عنوان فرمانده گروهان شرکت کرد و در عملیات رمضان فرماندهی گردان مالک اشتر و تا قبل از عملیات والفجر چهار فرماندهی گردان امام سجادعلیه السلام را عهده دار
بود و عاقبت در منطقه سرپل ذهاب در تاریخ ۱۲ / ۷/ ۱۳۶۲ به فیض شهادت نایل آمد. او یک فرزند پسر و یک فرزند دختر از خود به یادگار گذاشته است.