شهيد مهدي حقيقي

سال ۱۳۴۱ بود كه تولد فرزندي در تهران در شب تولد امام زمان(عج)، هنگام اذان صبح، موجب شور و شادي خانواده حاج مرتضي حقيقي شد. مادر او را مهدي ناميد و با تربيت صحيح او را به حضرت صاحب الزمان(عج) سپرد و اميد داشت مهدي هم روزي سربازي از سربازان صاحب الزمان(عج) باشد. پس از پايان كلاس اول راهنمايي به شهر قم مي آيند و مهدي سال دوم و سوم راهنمايي را در شهر قم به تحصيل مي پردازد. زود هنگام ازدواج مي كند و براي شغل در كارخانه نخ استريج استخدام مي شود. از كودكي عضو هيئت مذهبي قمر بني هاشم(ع) شده بود و در انقلاب و تظاهرات نقش فعالي داشت. شبي به اتفاق شهيد مهدي توكلي به تظاهرات مي روند كه مأمورين آنها را تعقيب و آنها فرار مي كنند و به منزل عمويش در منطقه حاج زينل مي روند. مأمورين با ورود به منزل مهدي حقيقي را دستگير مي كنند و با خود تا جلوي بيمارستان گلپايگاني مي برند. در آنجا با عده اي از تظاهركنندگان درگير مي شوند و مهدي فرار مي كند. در طول زمان انقلاب دائماً در مسجد فعاليت مي كرد و اعلاميه هاي امام را پخش مي كرد، تا اينكه انقلاب پيروز شد. 

با آغاز دفاع مقدس راهي جبهه مي شود و مردانه مي رزمد. او چند مرتبه پس از دو بار اعزام به جبهه و شركت در چند عمليات، سرانجام در سومين سفر به كربلاي ايران، در عمليات محرم منطقه پاسگاه زيد در تاريخ ۷/۵/۶۱ مفقودالاثر مي گردد. پيكر پاكش بعدها به وطن بازگشته، به شهداي گلزار علي بن جعفر قم ملحق مي گردد.

او در وصيت نامه اش چنين مي نويسد:

وصيت‌نامه شهيد مهدي حقيقي

«انا لله و انا اليه راجعون»

«ما از سوي خدا آمده‌ايم و به سوي او باز مي‌گرديم»

من اول فقط به خاطر دين اسلام و بعد مملكتم كه وظيفه هر فرد مسلمان است مي‌جنگم و تا آخرين نفس حسين زمان خويش (امام خميني) را تنها نخواهم گذاشت.

من از همه شما ملت قهرمان و شهيدپرور ايران مي‌خواهم تا آنجايي كه توان داريد براي اسلام تبليغ كنيد و نيز از روحانيت مبارز دست نكشيد كه اسلام شكست مي‌خورد و آن وقت است كه ما دوباره زير سلطه ابرقدرتها مي‌رويم. مردم ناآگاه را آگاهي دهيد تا انشاء الله اسلام به پيروزي نهايي خود برسد.

ما در راه اسلام جانمان كه عزيزتر از جان مولايمان علي‌»ع« و سالار شهيدان حسين ابن علي‌»ع« نيست نثار مي‌كنيم زيرا كه خون سرخ شهيدان از هابيل تا حسين‌»ع« و از حسين‌»ع« تا شهداء‌ كربلاي جنوب و غرب ايران صدايم مي‌زنند كه چرا نشسته‌اي، آخر ما مسلمان هستيم، الگوي ما امام حسين‌»ع« است ما در عصري زندگي مي‌كنيم كه ظلم سراسر جهان را فرا گرفته، ما بايد آنقدر خون بدهيم تا اسلام عزيز با ظهور مهدي عزيز‌»عج« پيروز شود و قسط و عدل الهي در سايه توحيد برقرار گردد.

پيام من به برادران و خواهران اين است كه هر قدمي برمي‌داريد توجه كنيد در راه خدا باشد و اميدوارم كه با از دست دادن من كه هديه‌اي بي‌ارزش در راه خدا مي‌باشد ناراحت نباشيد و از شما مي‌خواهم كه بچه‌هاي خوبي در آينده براي اسلام تربيت كنيد.

«به اميد پيروزي اسلام و مستضعفان جهان بر مستكبران به سركردگي شرق و غرب جهانخوار»

«خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار»

و السلام عليكم و رحمه الله

تاريخ: سه‌شنبه، تيرماه(رمضان)

۱۵/۴/۶۱