بسمه تعالی

شهید محمد بادی

فرزند: علی اصغر

متولد: ۰۸/۱۰/۱۳۳۹

تحصیلات:

شغل:

شهادت: ۱۳۶۰

آدرس مزار: شیخان

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود و سپاس فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی وصیت نامه را آغاز می کنم اینجانب محمّد بادی فرزند علی اصغر بادی شمارۀ شناسنامه ۶۰۲ تاریخ تولد ۱۳۳۹ محل تولّد قم ساکن قم.

پدر و مادر و خواهران و برادران شاید من دیگر شما را نبینم و از جبهۀ جنگ با شما خداحافظی می کنم و حلالیت می طلبم پدر و مادر عزیزم شما از طرف من از تمامی قوم و خویشان و همسایگان خداحافظی کنید و حلالیت بطلبید هیهات که ۲۰ سال از عمرم گذشت و هنوز ؟؟؟ یک کوچه ام زیرا به از نعمت هایی که خداوند داده سپاسگذاری نکردم و شرمنده ام و بیشتر از همه نعمت بزرگ خداوند امام و رهبر و مرجع تقلید روح خدا خمینی بت شکن باشد توفیق نیافتم تا ایشان را از نزدیک زیارت کنم توفیق نیافتم آنطور که باید در گفتارش تفکّر کنم تا زودتر از این راه را بیابم باید بگویم امید زیادی برای شهادت دارم مگر راهی بهتر از راه شهادت وجود دارد، همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت می کنم و شهادت را یک افتخار می دانم برای ؟؟؟ مینهم و خانواده ام شهادت را یک پیروزی می دانم و امیدوارم این پیروزی هر چه زودتر نصیبم شود و این را به برادران بگویم که مبادا ؟؟؟ اسلحۀ من به زمین بیفتد این شمائید که باید اسلحۀ مرا برگیرید و خونتان را نثار اسلام کنید تا ریشۀ درخت اسلام را باربر کنید و اسلام به خون سربازانش نیاز دارد و این خون

بی ارزش ما است که می تواند اسلام با ارزش را به جهانیان بشناساند پرواز بسوی خدا هدف مسلمین است که یک قوم در جستجوی اوست آیا جز شهادت چیزی دیگری را می توان پیدا کرد که به الله نزدیک شد آیا لذتی بهتر از لذت لحظۀ شهادت را می توان پیدا کرد.

سوگند به خدا که شهادت آرزوی من است و هر چه بیشتر به ماموریت می آیم بیشتر به شهادت عشق می ورزم

پدر و مادر و خواهران و برادران عزیز امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازۀ من بدست شما نرسد آنگاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت نشوید ؟؟؟….

درد خود را فراموش می کنید من از شما عزیزان خواهش می کنم که در سوگ من ننشینید و صدامیان را با گریۀ خود خوشحال نکنید باید خوشحال باشید چون فرزندی که از جانب خداوند به شما عطا شده حالا در راه او بطرف او فرستاده اید و خواهش من از شما این است که از روحانیت مبارز همچون آیات اعظام خمینی بت شکن ؟؟؟..

پشتیبانی کنید چون گروههای وابسته به شرک و عرب از ایشان می ترسند و اما از نظر مادی من چیزی ندارم و مسائل خیاطی است که متعلق بشماست و اگر بفروشید پول دفن و کفن هم نمی شود و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

بسم رب شهداء و الصدیقین

نام: محمد

نام خانوادگی: باری

متولد: ۱۳۳۹

محل تولد: قم

شهید محمّد باری در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای مذهبی در شهر قم دیده به جهان گشود. پدر شهید که کارگری زحمت کش بود و علاقه زیادی به خانواده داشت خانواده را با مهربانی خاصی اداره میکرد شهید محمّد باری پس از گذراندن دوره ابتدائی تحصیل خود وارد بازار کار شد و از اوایل جوانی در دکان خیاطی مشغول به کار شد وی از اخلاقی پسندیده و روحیه ای قوی بر خوردار بود همیشه در خانواده خبر مهربانی و عطوفت چیزی از وی دیده نمی شد از معرفت و ادبی خاصی برخوردار بود که در میان همراهیان خود زبانزد بود همیشه هنگام راه رفتن سر بزیر و آزارش به هیچکس نمی رسید با دوستان خود در میان مردم تواضعی داشت از اخلاقی خوش و چهر ای بشاش برخوردار بود.

شهید محمّد باری از بدو شروع انقلاب همیشه همراه و همگام با انقلاب بود در تظاهرات ضد شاهی در شهر خون و قیام شرکت میکرد و وقتی پدر و مادرش از او میخواستند که زیاد خودش را با این مسائل درگیر نکند او می گفت اگر ما نرویم و حمایت از اسلام و آزادی کشور نکنیم پس چه کسی میرود او به هنگام ورود امام به ایران جزء گروهی بود که جهت استقبال از امام تشکیل شده بود و به منظور دفاع از اسلام و حفظ نظم و آرامش شهر در روزهای اوّل پیروزی انقلاب همیشه آماده بود. از نظر ایمانی شهید باری مومن پر معنایی بود که از همه مهمتر به نماز و عبادت خدا اهمیت می داد در سال ۱۳۶۰ همراه با دوست خود جعفر قاسم نیا به خدمت مقدس سربازی جهت مقابله با دشمنان اسلام و انقلاب اعزام شد و در جبهه های گیلان غرب مشغول بعثیون عراق گردید که پس از حمله ای در جبهه مجروح شدند و در تاریخ ۱/۱۰/۶۰ به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسید و پس از

شهید محمد بادی در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای مذهبی در شهر قم دیده به جهان گشود. پدرش کارگری زحمت کش بود و صفا و صمیمیت در خانواده موج می زد.

 محمد پس از گذراندن دوره ابتدائی تحصیل، وارد بازار کار شد و از اوایل جوانی در دکان خیاطی مشغول به کار شد. اخلاقی پسندیده و روحیه قوی وی در فامیل و بستگان زبانزد بود.

از بدو شروع انقلاب همراه و همگام با انقلاب گردید و در تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی در شهر خون و قیام شرکت میکرد.

او به هنگام ورود امام به ایران جزء گروهی بود که جهت استقبال از امام و به منظور دفاع از ایشان تشکیل شده بود.

علاقه او به ورزش فوتبال سبب شد تا در تیم های پایه قم حضور داشته باشد و در مسابقات این شهر شرکت کند.

در سال ۱۳۶۰ همراه با دوست خود جعفر قاسم نیا به خدمت مقدس سربازی جهت مقابله با دشمنان اسلام و انقلاب اعزام شد و در جبهه های گیلان غرب مشغول نبرد با رژیم بعث عراق گردید. سرانجام در تاریخ ۱/۱۰/۶۰ به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت در راه خدا بود رسید.

قسمتی از وصیت نامه شهید محمد بادی:

همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت می کنم و شهادت را یک افتخار می دانم … امیدوارم این پیروزی هر چه زودتر نصیبم شود و این را به برادران بگویم که مبادا اسلحۀ من به زمین بیفتد. این شمائید که باید اسلحۀ مرا برگیرید و خونتان را نثار اسلام کنید تا ریشۀ درخت اسلام را باربر کنید و اسلام به خون سربازانش نیاز دارد.