محسن ابوالقاسمی
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدا این نامه کوچک را آغاز می کنم و امیدوارم که ناراحت نشوید مادرجان ببخشید پدرجان شما هم همین طور چون وقت کم بود نمی دانستم که درست بنویسم مادرجان من یکی از سربازهای اسلام هستم و باید جانم را فدای اسلام و دین و میهنم بکنم و این هم یک وظیفه عمومی است و اگر من برنگشتم از جبهه حق علیه باطل این نامه را باز کنید و بخوانید خیلی دلم می خواهد شهید بشوم همانند این همه که شهید شدند مگر خون آنهایی که شهید شدند از ما رنگین تر است و من هم یکی از آن ها اگر لیاقت شهید شدن را داشته باشم. تو ای مادر اگر من شهید شدم راضی نیستم که گریه و زاری کنی چون من در قبر گورستان می لرزم و اگر من شهید شدم سفارش ات را مادر خوبم به امام زمان می کنم گرچه من لیاقت شهید شدن را ندارم چون کسی که شهید می شود درختان و نونهالهای انقلاب را آبیاری می کنند دیگر عرضی ندارم
خداحافظ
محسن ابوالقاسمی مورخ ۶/۳/۱۳۶۰
در ضمن من هم در قبرستان بهشت معصومه دفن کنید اگر نشد میل خودتان