بسمه تعالی

شهید حسن امجدی

فرزند: رضا

متولد: ۰۳/۱۱/۱۳۳۴

تحصیلات: فوق دیپلم

شغل: معلم

شهادت: ۱۰/۰۲/۱۳۶۱

آدرس مزار: _

                                         بسم الله الرحمن الرحيم

وصیتنامه:حسن امجدی                    فرزند:رضا ۱۵/۴/۶۰

ولنبلونكم بشي من الخوف ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين- بقره آيه ۱۵۵

وهرآينه آزمائيم شما رابه چيزی ازترس وگرسنگی وكاستی ازمالها ونفس ها وميوه ها ومژده ده شكيبايان را.

ابتدا سخن را با آنهايی كه درد دارند و دلشان برای خون شهيدان می سوزد صحبت را آغاز می كنم. درمكتب ما به گفته رهبربزرگ انقلاب امام خمينی شهادت فوزی عظيم است ودرآیین شهادت واژه وحشت نيست افتخاری بزرگ و بزرگتر به اين مكتب انسان ساز كه هدفش ساختن انسانيت است كه انسان ابزاری نيست هدفش شخصيت است كه شخص نيست هدفش رسيدن به معبود والای الله ودرروی زمين حاكميت الله می باشد.

اكنون بعداز سالها مبارزه درراه رسيدن به حاكميت الله وصدها هزارشهيد كه گواهان زنده هميشه تاريخ بشری هستند وعصاره آن حكومت جمهوری اسلامی می باشد به تمام آنهايی كه مسئوليت پذيرهستند به عنوان قطره ای ناچيز ازسيل شهيدان كه اگر لياقت وقابل باشم ونصيبم شد اين سفارش را دارم كه تلاش كنند درساختن جامعه اسلامی كه انسان درآن ابزارنيست بلكه مسئول ومختار وحاكم برطبيعت وتكامل او مسلط شدن بربعد حيوانيت ورشد بعد الهی می باشد   ودرقرآن هست (ان الله مع الصابرين- خدا با صبرپيشگان است) كه درمكتب خون وشهادت حق پيروزاست وبدانيد كه اين جنگ تمام خواهد شد ازتمام آنهائی كه فكر می كنند و كارشان براساس تفكرو منطق می  باشد می  خواهيم ازياران امام كه همان روحانيت متعهد مبارز و بيدار كه همه آنها را می شناسند با كمال قدرت حمايت كنيد و گوش بفرمان خط  امام واسلام باشيد كه درجامعه اسلامی همه مسئول هستند.

پدرومادری كه سالها برايم دربه ثمررساندنم  ناراحتی كشيدی و به حق كاری جز زحمت برايتان نداشتم. پدرجان بعنوان فرزندی كه سالها برايش زحمت كشيدی مراحلال كن كه فرزند خوبی برايت نبودم و توای مادرجان كه بارها برايت می گفتم كه زندگی عقيده وجهاد در راه خداست هيچ ناراحت و نگران نباش فقط مرا حلال كن واگر می خواهی راحت باشم درعزايم سفيد بپوش تا دشمن احساس ضعف كند شايد برايت مشكل باشد فكر می كنم كه خون يك شهيد ارزش اين خواهش كوچك راداشته باشد. مادرجان خداهميشه با صبرپيشگان است خداحافظ پدرومادرجان سفارش نمی كنم.

حاج غلام ازتو می خواهم بيشتر به فرزندانت ازجهت معنوی والهی برسی كه رشد مادی درمكتب اسلام بدون رشد معنوی واهی ارزشی ندارد ازخدا برای خودت وهمسرت وفرزندانت آرزوی سلامتی دارم اميدوارم مراحلال كنيد.

حاج رمضان برادرجان كه تو را فردی دلسوز نسبت به زيردست می دانم وقاطع دربرابرظلم وستم می خواهم كه همچنان كارت را ادامه دهی و حرف هركسی راگوش ندهی كه انسان برای مبارزه ومشكلات آفريده شده است.ازهمسرت وبچه ها بعد ازسلام خداحافظی می كنم.

احمد جان ازتومی خواهم كه بيشتربه اسلام  فكر كنی  ونسبت به پدرومادراحترام بيشتری بگذاری.

عباس جان اميد دارم كه راهم را ادامه دهی .

آقای شيرازی شما نيز گوش به حرف ديگران نده كه انسان برای مبارزه با مشكلات و كمبودها آفريده شده است.

استادغلام برادرخوبم كه به شما ايمان دارم واميدوارم فردی موثرترازسابق برای اسلام ومسلمين باشی.

زهراجان خواهرخوب ومهربانم يادم می آيد بارها كه به خانه شما می آمدم دلت بحال شهيدان می سوخت وگريه می كردی وبه شما می گفتم كه درراه اسلام انسانهای بزرگی چون حسين سيد الشهدا(ع) كه مرد شهادت وعقيده ومطهری ها وبهشتی ها شهيد شده اند  ديگر من هيچ ارزشی ندارم. ومگر درمكتب اسلام انا لله وانااليه راجعون حاكم نيست پس با اين الگوها ونمونه ها برايم سياه نپوش وگريه نكن وازتمام فرزندانت كه اميدوارم انسانهای موثری برای اسلام شوند آرزوی سلامتی وپيروزی می كنم.

معصومه عزيز كه هميشه برای من افسوس و حسرت می خوردی ومن شما را دعوت به خونسردی می كردم.مبادا ناراحت بشوی توازهمه  بهتر مرا می شناسی و به روحيه من آشنا هستی و يادت هست كه می گفتم كه زندگی يعنی انسان شدن زندگی پول نيست زندگی ساختن توشه ای برای جهان بعدی كه معاد و روز پاداش می باشد است.ازتو نيز می خواهم  سياه  نپوشی تا دشمن بداند كه مكتب اسلام فرزندانی شجاع  تحويل  جامعه می دهد انسانهايی كه به حيوانيت خود چيره شده اند. دائی مجيد راخوب تربيت كنيد كه اسلام احتياج به فرزندان اسلامی ومومن دارد.

همسرم بعد ازسلام اميدوارم كه سلامت باشی وافسوس نخوری تا كنون كه مردخوبی برايت نبوده ام درضمن اگرفرزندمان پسربود  اسمش را رضا واگر دختر بود زينب و يا به انتخاب خودت هرچه خواستی بگذار. ازپدرومادرت و ديگران خداحافظی می كنم واگرشهادت سعادتم شد هرطوری كه خواستيد زير نظر حاج رمضان كه قيم من است انجام  بگيرد ومهريه همسرم را ازپول خودم  بپردازند وتا زمانی كه ازفرزندم زيرنظر حاج رمضان نگهداری شد حق استفاده حقوقم را زيرنظر حاج رمضان خرج شود واگر خواست ازدواج كرد خودت بهتر می دانی هرجورصلاح بود بكن. درضمن عباس جان درتربيت فرزندم اگرامکان وجود داشت بكوش تا فردی موثر برای اسلام باشد ومرا درآرامگاه شيخان دفن كنيد كه مادرم وخواهران راحت باشند و افسوس نخورند چون به گفته خودشان  جوان،جوان خوابيده است وهروقت دلتان گرفت به آرامگاه شهيدان اسلام و انقلاب برويد  تا غمها را فراموش كنيد.

بدهی فقط مبلغ ۱۲۰۰۰۰ ريال به مادردارم ازپولهای خودم كه درزيرآمده است بپردازيد.همچنين مهريه همسرم را

پيش آقای شيرازی۱۵۰۰۰۰ ريال – پيش استاد غلام ۱۰۰۰۰۰ريال – پيش كريم دوستی ۵۰۰۰۰ريال- پيش اكبر خياط ۱۰۰۰۰ريال – پيش عباس اكبری بچه دليجان كه ناصر مصطفی زاده اورامی شناسد۱۶۳۰۰ ريال – پيش يكی ازهمكاران مدرسه ۱۰۰۰۰ريال وبقيه كمبود را فرش و طلاها و۰۰۰۰ را بفروشيد و بپردازيد اگر چيزی باقی ماند به شماره حساب جنگ زدگان بريزيد و در پايان ازشما معذرت می خواهم كه خداحافظی  نكردم  بخصوص مادرجونم. برای پاسداری ازخون شهيدان با جان ومال بكوشيد.

علی بيك ومحمدجان اميدوارم بيشتر به اسلام خدمت کنید وفرزندانی والائی برای اسلام تربيت كنيد وحتماً درنمازجمعه شركت كنيد مرا حلال كنيد اگر ازمن بدی ديدی. علی جان و محمد جان  به  مادرسربزنيد از قول من ازپدرومادرهايتان حلاليت بطلبيد خداحافظ.

وتوای ناصر مصطفی كه مسئوليت بزرگی دارد درساختن بچه های تيم كه مدتها با هم  بوديم اميدوارم مرا حلال كنند و اگرازمن بدی ديديد مرا ببخشيد وجلسات را دامه دهيد و تورا بخدا بيشتر احساس مسئوليت دربرابرخون شهيدان بكنيد وهميشه گوش بفرمان امام و روحانيت مبارز ….باشید. درنمازجمعه شركت كنيد و دليل نتراشيد وخود را دراين نمازجمعه سياسی شركت دهيد كه نمازكارخانه انسان سازی است.

و سخنی با همكاران معلم كه مسئوليت انسان سازی را قبول كرده ايد و راهتان راه انبيا و راه پيامبران است تلاش كنيد بسازيد انسانهای مسئوليت پذير ویمكتبی بس است ديگر خود را با شعارمشغول نسازيد كمی بخون شهيدان بيشتر توجه كنيد و ازمسئولين آموزش وپرورش می خواهم تربيت بدنی راهرچه زودتراصلاح كنيد.

درپايان از تمام  خویشان خداحافظی می كنم و برايشان آرزوی سلامتی دارم واميدوارم نسبت به اسلام  بيشتر از پيش اهميت بدهند.

وازتمام دوستان تيم فوتبال صنعت نفت ،كارگر،… وسايربرادران كه فراموش كرده ام و… خداحافظی می كنم و ازهمه می خواهم مرای حلال كنند درضمن منصور، مصطفی و رحيم وناصر بكوشيد وخدمت كنيد به اسلام كه وظيفه شرعی شماست.

اين وصيت نامه پيش آقای امجدمی باشد واگر شهادت كه آرزوی هميشگی بوده است نصيبم شد تقديم به پدرم می كند والسلام

برقرارباد پرچم جمهوری اسلامی به رهبری امام خمينی

وپيروزی هرچه زودتر حق برباطل

شهید حسن امجدی  سال ۱۳۳۳ در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پدرش به شغل شریف کارگری  ومادرش خانه داری مشغول بودند. پس از طی مقاطع ابتدائی و راهنمایی وارد دبیرستان ششم بهمن شد و رشته تربیت بدنی را برگزید. از همین زمان بود که استعداد شگرفت ورزشی اش را توانست نشان دهد.

مقام اول مسابقات دوی ۲۰۰ متر آموزشگا های کشور در سال ۱۳۵۴، مقام اول دوی ۲۰۰ متر آموزشگا ه های اس در سال ۱۳۵۱، مقام اول مسابقات دوی ۱۰۰ متر آموزشگاه های استان در سال ۱۳۵۳، مقام اول مسابقات دوی ۴*۱۰۰ امدادی آموزشگاه های کشور در سال ۱۳۵۳، مقام اول مسابقات دوی ۴*۱۰۰ متر امدادی آموزشگاه های استان در سال ۱۳۵۳، مقام دوم مسابقات دوی ۲۰۰ متر آموزشگاه های کشور در سال ۱۳۵۳ مقام دوم مسابقات دوی ۱۰۰ متر آموزشگاه های استان در سال ۱۳۵۲،  مقام دوم مسابقات دوی ۱۰۰ متر آموزشگاه های استان در سال ۱۳۵۱، مقام دوم مسابقات دوی ۲۰۰ متر آموزشگاه های استان در سال۱۳۵۳، مقام سوم مسابقات دوی ۴*۱۰۰ متر آموزشگاه های استان در سال ۱۳۵۱،  از جمله عناوینی بود که حسن امجدی توانست در مدت حضورش در مقطعه متوسطه به دست آورد.

حسن که علاوه بر رشته دو ومیدانی علاقه زیادی به رشته فوتبال داشت و این ورزش را نیز دنبال می کرد سال ۱۳۵۴ به عضویت تیم کیان در می­آید و فوتبال را نیز به صورت حرفه­ای در تیم های استانی دنبال می کند. تیم های صنعت نفت قم و کارگر از جمله دیگر تیم هایی بودند که حسن به عضویت آنها درآمد.

پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه حسن وارد دانشگاه می شود و در رشته تربیت بدنی به ادامه تحصیل می پردازد. ورود او به دانشگاه هم زمان می شود با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی(ره). او در سال ۱۳۵۹ موفق به دریافت مدرک فوق دیپلم در رشته تربیت بدنی می گردد.

پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به استخدام آموزش و پرورش در می آید و به عنوان معلم ورزش در مدارس راهنمائی قم مشغول به خدمت می شود.

او که هیچوقت سنت ازدواج را مانعی برای پیشرفت خود نمی پنداشت همزمان با تحصیل در دانشگاه زندگی مشترکش را آغاز می کند و ثمره این ازدواج فرزندی به نام علی اکبر می شود.

با شروع جنگ تحمیلی حسن چشم از مدال های دنیا می بندد و به فرمان رهبرش خمینی کبیر لبیک می گوید و در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور می یابد و سر انجام در تاریخ ۱۰/۲/۱۳۶۱ و در عملیات بیت المقدس که به آزاد سازی خرمشهر انجامید، روح مطهرش به افلاک پر می کشد و در گلزار شهدای قم به خاک سپرده می شود.

قسمتی از وصیت نامه شهید حسن امجدی:

تورا بخدا بيشتر احساس مسئوليت دربرابرخون شهيدان بكنيد وهميشه گوش بفرمان امام و روحانيت مبارز ….باشید. درنمازجمعه شركت كنيد و دليل نتراشيد وخود را دراين نمازجمعه سياسی شركت دهيد كه نمازكارخانه انسان سازی است.

و سخنی با همكاران معلم كه مسئوليت انسان سازی را قبول كرده ايد و راهتان راه انبيا و راه پيامبران است. تلاش كنيد بسازيد انسانهای مسئوليت پذير و مكتبی، بس است ديگر خود را با شعارمشغول نسازيد. كمی بخون شهيدان بيشتر توجه كنيد و ازمسئولين آموزش وپرورش می خواهم تربيت بدنی راهرچه زودتراصلاح كنيد.

شهيد حسن امجدي

شهيد حسن امجدي دوم بهمن‌ماه سال ۱۳۳۴ در شهر علم و اجتهاد، قم ديده به جهان گشود. دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي را در جوار كريمه اهل‌بيت حضرت معصومه(س) به اتمام رسانيد. حسن تحصيلات خود را تا ديپلم ادامه داد و سپس به سپاه دانش رفت و مدرك فوق‌ديپلم دريافت كرد. بعد از آن ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج پسري به نام علي‌اكبر است. چهار سال بعد از ازدواج به جبهه‌هاي حق عليه باطل رفت و در جبهه فرماندهي دسته را به عهده گرفت. شهيد حسن امجدي در عمليات بيت‌المقدس در شهر خرمشهر بر اثر اصابت تير مستقيم به دهان در تاريخ ۱۰/۲/۶۱ به درجه رفيع شهادت نايل آمد.