سردار شهيد محمد جواد احمديان

مرداد ماه سال ۱۳۴۱ بود كه تولد فرزندي خوش سيما و دوست داشتني، خانواده حاج احمد احمديان را غرق شادي گرداند و مادر او را محمد جواد ناميد. او در دامان پر مهر مادر و پدر مذهبي خويش پرورش يافت و دوران ابتدايي و راهنمايي را در روستاي فردو پشت سر گذاشت. هنگامي كه صداي انقلاب در گوش جهانيان طنين افكن شد، او نيز در پيروزي انقلاب سهيم گرديد و با شركت در تظاهرات و پخش اعلاميه و… انزجار خود را از يزيد زمان اعلام كرد و با حسين زمان خويش پيمان بست كه در راه او و اجراي احكام دين الهي، تا سر حدّ شهادت استقامت نمايد. با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت سپاه درآمد و پس از چند مرتبه حضور در جبهه و نبرد با يزيديان زمان در عمليات محرّم، فرمانده بخشي از نيروهاي سپاه اسلام را به عهده گرفت. در تاريخ ۲۵/۸/۶۱ در حالي ‌كه بيش از ۲۰ سال از سن گرانقدرش نگذشته بود و هنوز داغ برادرش، شهيد حسين احمديان، بر سينه پدر و مادرش سنگيني مي ‌كرد، مفقودالجسد گرديد و از آنجا كه خدا مي خواست پدر و مادر مهربانش چشم به راه او نمانند، در سال ۱۳۷۷ پيكر پاكش به وطن بازگشت و در كنار ديگر همرزمانش در گلزار علي بن جعفر(ع) به خاك سپرده شد.  

در وصيت نامه خويش دوستانش را اين گونه سفارش مي كند: بسم رب الشهداء و الصديقين

اشهد ان لا اله الا الله                      اشهد ان محمد رسول الله                   اشهد ان علياً ولي الله

اينجانب بعد از اقرار به وحدانيت پروردگار عالميان و رسالت حضرت رسول اكرم‌»ص« و ولايت مولاي متقيان حضرت علي‌»ع« و بعد از درود و سلام فراوان به حضرت مهدي‌»عج« و نائب برحقش امام خميني و سلام به پيشگاه پرارج شهيدان زنده اسلام در روند تكاملي مكتب وصيت‌نامه خود را با كلام زيباي امام سجاد‌»ع« كه در برابر يزيد ستمگر بر لب جاري ساخت آغاز مي‌نمايم.

«افبالقتل تخو فن اما علمت ان الفعل لنا عاده و كرامتنا عند الله الشهاده»

اي يزيد ستمگر و اي قلندران و دژخيمان و جلادان و خون‌آشامان تاريخ آيا فرزندان اسلام را از مرگ و شهادت مي‌ترسانيد، مگر نمي‌دانيد كه در راه دوست كشته شدن آرزوي ماست و اين بزرگترين افتخار يك فرد مسلمان محسوب مي‌گردد.

در ميان آندسته از مردمي كه از دنيا مي‌روند تنها دسته شهيدان و جان‌نثاران و پاكبازان و كفن‌پوشان هستند كه سخنت را مي‌شنوند، زنده‌اند و موج ايجاد مي‌كنند و حركت بوجود مي‌آورند و در تاريكي از جهل ظلم نور افشاني مي‌كنند. خوني كه براي حق و در راه احياي حق ريخته شود در صفحات تاريخ انسانيت چنان نقش زيبايي مي‌بندد كه سيلابها و بارانهاي حوادث نمي‌توانند آنها را پاك نمايند. خون شهيدان پاك شدني نيست.

در فرهنگ شكوهمند و ارزشمند تشيع سرخ و خونين،‌ خون شهيد بسيار ارزش دارد و شهيد بالاترين مقام را دارد. صف شهيدان در هنگامه محشر از همه صفها جدا است، اينجاست كه نمازگزاران اين مكتب در شبانه روز بوي خون شهيدان را استشمام مي‌كنند و بر تربت مقـدس و خونين حسـين‌»ع« سجده مي‌كنند چون خون شهيدان بوي عشق مي‌دهد و عطر اين خون فضاي جان را صلاي ديگر مي‌بخشد. شهيد در آن كرانه‌هاي دور و ملاء اعلا آنجا كه همه الفاظ و معاني در هم نورديده و دوري مي‌جويند، چنان با مبدأ كبريايي جوش خورده و پيوند مي‌يابد كه هر كس غير او فراتر آيد پر و بالش سوخته و بنيادش نابود مي‌گردد. از نقطه نظر شهيد، خداوند سبحان كي پنهان است تا با براهين فيلسوفانه بدو راه يابند. شهيد آنچه را در درون دارد و كانون وجودش را مشتعل ساخته، او را به شوريدن بر ضد قدرتهاي پوشالي و ضدخلقي و عربده‌كشان تاريخ و فرياد آوردن بر سر اهريمنان تاريخ را داشته، بيرون مي‌ريزد و تمام جهانيان فرياد بر مي‌آورند كه اگر انساني خداگونه به راستي احساس فروتني در پيشگاه خداوند سبحان بنمايد هرگز ذليل نخواهد بود و تن به ذلت و بردگي نخواهد داد.

من با شناخت كامل از مكتب توحيد و منطق راستين شهيد براي پيشبرد اهداف عاليه و مقدس اسلام عزيز رهسپار سنگر عشق مي‌شوم و مي‌روم جان‌بركف در برابر همه قدرتهاي ضد خدايي بايستم و بر همه غارتگران عالم فرياد سر دهم كه شما بوزينه‌گان پست‌فطرت كوچكتر از آنيد كه در برابر شاهباز بلندپرواز مكتب اسلام عرض اندام نماييد.

از مرگ براي جوانمردان باكي نيست. جوانمردان،‌ حق مي‌جويند و پيكار مي‌كنند. آري من به سوي جبهه رهسپارم تا به نداي امام امت اين آتش‌فشان استقامت و اين سنبل مقاومت لبيك گفته باشم. من سينه خود را آماج رگبارهاي دشمن خواهم ساخت تا دنيا بداند فرزندان خميني نمرده‌اند، زنده‌اند و ايستاده‌اند و فرياد مي‌كشند، اما هرگز تسليم هوسهاي خيالي و آرزوهاي خام غداره‌بندان شرق و غرب نمي‌شوند و در برابر دشمن اسلام زانو خم نمي‌كنند.

در آخر وصيت‌نامه خود را با اين كلام زيباي قرآن زينت مي‌بخشم:

«انا لله و انا اليه راجعون»

سفارش من به همه آشنايان و برادران و خواهران و دوستان اين است كه امام امت را تنها نگذاريد و با مشتهاي گره‌كرده خويش پوزه گنديده بدخواهان و منافقان و ضدانقلابيون را بر خاك بماليد و قطعاً بدانيد كه رمز پيروزي نهايي ما در پيروي از فرامين امام و پشتيباني روحانيت و پيروي از قوانين اسلام و در اتحاد و همبستگي است.

ماه مبارك رمضان – ۱۳۶۱  محمدجواد احمديان